معنی از مراحل زراعت

حل جدول

از مراحل زراعت

کاشت، داشت، برداشت


زراعت

برز

لغت نامه دهخدا

مراحل

مراحل. [م َ ح ِ] (ع اِ) ج ِ مَرْحَله. (منتهی الارب). منازل. رجوع به مرحله شود: بغراخان در بعضی از آن مراحل جان تسلیم کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 90). در طی آن مراحل و منازل به مضیقی رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 294).


زراعت

زراعت. [زِ ع َ] (ع اِمص) زراعه. کشتکاری و کشت و کشاورزی و فلاحت. (ناظم الاطباء). برزگری. اکاری. مؤاکره. زرع. کشت. کشتکاری. حرث. کشاورزی. فلاحت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کشاورزی و کشت و زرع. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) کشتزار. (ناظم الاطباء). کشتزار. مزرعه.در تداول، زَراعَت تلفظ شود. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

مراحل

(مرحله) سرای ها در افغانستان به جای این که بگویند ازین شهر تا آن شهر هفت منزل است می گویند هفت سرای است ستاد ها گامه ها اوامان (اسم) جمع مرحله منزلها مرحله ها: باراده رفتن بشیراز طی مراحل مینمودند.

مترادف و متضاد زبان فارسی

زراعت

حراثت، حرث، زرع، فلاحت، کاشت، کشاورزی، کشت، زراعت، مزرعه


مراحل

مرحله‌ها، منزلها، وهله‌ها، فازها

فرهنگ فارسی آزاد

مراحل

مَراحِل، دوره ها، منزل ها، به مَرحَلَهمراجعه شود،

فرهنگ معین

مراحل

(مَ حِ) [ع.] (اِ.) جِ مرحله، منزل ها، مرحله ها.


زراعت

(زِ عَ) [ع. زراعه] (اِمص.) کشاورزی.

فرهنگ عمید

مراحل

مرحله


زراعت

حرفۀ زارع، کشت‌کاری، کشاورزی، کشت‌و‌زرع،

کلمات بیگانه به فارسی

زراعت

کشاورزی

فارسی به عربی

زراعت

زراعه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

زراعت

کشاورزی

معادل ابجد

از مراحل زراعت

965

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری